شوخی با حافظ
شوخی باشعر دل میرود زدستم حافظ:
دل میرود زدستم از قبض های پربار بابای من در آمد صاحب دلان خدا را
کشتی شکستگانیم یارانه می ستانیم دنبال آب و نانیم، کو لیره و دلا را
ده روز مهر گردون، یک روز خوش نداریم از دست این گرانی، فریاد های بابا
ازجنس های چینی با مالیات گمرک تا نرخ های پایین، با سودهای بالا
آه ای مدیر مالی، با کیسه ای خیالی امّید روزی آیی از جانب بخارا
ای صاحب کرامت، قربان روی ماهت روزی عنایتی کن درویش بی نوا را
آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است بر دوستان پارتی، با مابقی مدارا
از دست این زمانه چندی کنم گلایه زیرا که کیمیا هم مس می کند طلا را
پارتی اگر نداری عمرت به باد دادی افسوس ما نداریم اینجور شانس ها را
دانی که چیست دولت، با گنده ها نشستن نوشیدن شرابی، خوشمزه و گوارا
تومان، فرانک و لیره، جام مِی ایست بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
از منظر سلامت داریم شکر نعمت آری خدای دانا، خود دور کن بلا را
محمد علی عابدی
- ۹۳/۰۴/۲۰
دوست عزیز ما هم به روزیم .
خوشحال میشیم سری به وب ما بزنی .
http://kanooneghalam.blog.ir