دیگرنمی دانم چگونه شعرگفتن را
دربیت ها فکرتو کردن،باتوماندن را
افتاده ام من درکمای عشق و میپرسم
فرق میان زندگی سرد و مردن را
امشب هوای شعربارانیست مانند
وقتی که فهمیدم چه ساده دلبریدن را
میخوردم ازبالا به شیشه تاکه یک لحظه
شایدببینی مردن وجان کندن من را
من عاشقت بودم ولی کارتویادم داد
ازیک هوس تاابروازعشق بردن را
هروقت ازتوشعرگفتم اشباهی شد
دیگرنمی دانم چگونه از تو گفتن را
سید علی رضا طباطبایی اصیل