سرخیِ خونها مانده است
دارالولایه | جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۲، ۰۱:۳۳ ب.ظ |
۱۰ نظر
ازبس به درخیره شده،درجزیی ازمادرشده
می آید آیا یک نشان؟یا اینکه او پرپر شده؟
سهمیه ی دانشکده ، پول وحقوقی ازستاد
ازاین همه،عکسِ پدر،سهمیه ی دختر شده
روییدن یک شاخه غم،بر روی قلبِ یک نفر
یک باغ ازاندوه و غم،دارایی همسرشده
انشا نوشته یک پسر،موضوعِ آن ، پروازِگل
باران به دفترآمده،پروازاشک آورشده
یک سرفه ی بی انتها ، یک یادگاری روی مین
اینها همه پروانگی،درقلب،یادآورشده
سرخیِ خونها مانده است،با سرخیِ لبهایتان
من مانده ام آتش بس است،یا خیبری دیگر شده
محمدصادق کبیری