امواج گیسوان توراشانه می کشید
چشمان خیره مانده ی من روبروی تو
دیگر خرابه بوی پدر را نمیدهد
وقتی که تیغ بوسه زده برگلوی تو
مثل همیشه جای تو بالاست ای پدر
گرمست روی منبر نی گفتگوی تو
خورشیدقبل لحظه ی موعد غروب کرد
وقتی خدا نمود قبول آرزوی تو
نامحرمان به جان علی دست میزنند
در پیش چشم خون خدا روبروی تو
قرآن بخوان که بوی تورا می دهدهوا
بابا خرابه باز گرفتست بوی تو
سیدعلی رضاطباطبایی اصیل
- ۹۳/۰۴/۳۱
آدرس سایت ما: site3az.ir